سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزن باران

نظر
به نام مادر...

لیلی و مجنون شعرهایم تویی، مادر…

و ” انا اعطیناک الکوثر”… ما را از عزیز دل پیامبر (ص)، از فاطمه (س) رساند به تو مادر. به نام بانوی دو عالم، مادر غریبمان و به نام تو، تمام قد می ایستم و دست ارادت بر سینه می گذارم.

به گزارش خبرنگار حیا، کوچه پس کوچه های وجودم پر از بودن هایی است که بودنش از تو معنا می شود. بودن تو در زمین معجزه ای است که هر روز دلم راعاشق می کند. عاشق می شوم و شعر می گویم، مادر…

لیلی می شوی و بی قرارت می شوم، مجنون می شوی و بی قرارم می کنی. قافیه کم می آورم لا به لای خنده هایت، میان بغض هایت. نگاهت پر از واج هایی است که حرف ها را، که کلمه ها را ردیف می کند میان بیت های دلم…

من همیشه به تو می بازم. به ناز دست هایت لا به لای موهایم، به دل دل های چشمانت وقتی برایم دعا می خوانی، به آرزوهایت که برای آرزوهایم از تک تکشان گذشتی، به خط چین های کنار چشم هایت که زمان، نقاش خوبی شد برای نقاشی آن خطوط کنار دیدگانت.

و من همیشه ی همیشه به تو خواهم باخت مادر، به نوای قصه هایت که خواب را به چشم هایم داد تا دست از دلتنگی های روز بردارم، به دلت که پر شد از دلواپسی هایی که همه را  پنهان کرد پشت قامتی که خمیده شدنش، دلم را پر از درد نمود که برای علاجش باز هم خودت مرهم شدی…

آسمان همیشه نگرانت خواهد ماند و بی قراری هایش را برای تو فریاد خواهد زد چراکه تو از تبار آسمانی. خدا می خواست که میهمان زمین باشی تا کمی آسمان را در همین نزدیکی ها به آغوش بکشم و دست های آسمان را از همین جا بوسه باران کنم.

و ” انا اعطیناک الکوثر”… ما را از عزیز دل پیامبر (ص)، از فاطمه (س) رساند به تو مادر. به نام بانوی دو عالم، مادر غریبمان و به نام تو، تمام قد می ایستم و دست ارادت بر سینه می گذارم. می دانم خوب هم می دانم که دعاهای آسمانی ات، ای آسمانی زمینی تا ابد راهم را هموار خواهد کرد مادر…

 فرزانه فرجی/