سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزن باران

نظر

برای شهید حاج سید علی اکبر اعتصامی


خط را شکست بعد از آن رفت...

هم درس می خواند و هم عصرها کار می کرد پیش پدر. خدمت به مردم حال دلش را خوب می کرد. وقتی رفت جنوب، در هر عملیاتی که احساس می کرد به وجودش نیاز است خود را می رساند. فرمانده گروهان لشکر امام حسین (ع) بود. بعد از آن رفت لشکر 8 نجف. معاون فرماندهی گردان پیاده 14 معصوم و بعد از آن فرمانده گردان شد.

در خط شکنی حرف اول را می زد. توسل و توکلش فقط به خدا بود. بارها و بارها مجروح شد. وقتی برات رفتنش تا آسمان امضا شد عملیات کربلای 5 بود. ماموریت اصلی لشکر را به پایان رساند. خط شکسته بود.


 تحقق وعده ی حق را با دیده ی دل و جان دید

 

وعده "ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم" در برابر دیده ی جان و دلش معنا شد و با عمق وجودش آن را لمس کرد. گردان آن ها گردان خط شکن بود. وقتی به دشمن رسیدند به جز نگهبان ها همه خواب بودند. شب اول سه شهید دادند. مهمات و نفراتشان کم بود اما دشمن را جانانه فراری دادند. حس غریب و دوست داشتنی بود دیدن فرار دشمن. خدا داشت به عهدش وفا می کرد، دین خدا را یاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند.

فرزانه فرجی