سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزن باران

نظر

یه وقت هایی داد بزن... یه وقت هایی بلند گریه کن... یه وقت هایی لبخند نزن... یه وقت هایی بگذار بفهمم که حالت خووب نیست.. یه وقت هایی مهربان نباش...

یه وقت هایی دستت را از دستم رها کن.. بگذار بفهمم خوب نیستی.. یه وقت هایی جوابم را نده... یه وقت هایی قهر کن.. یه وقت هایی بگذار و برو... برو تا نبودنت را بفهمم..

که بفهمم نباشی من هم نیستم.. یه وقت هایی برایم شعر نخوان... یه وقت هایی دیر بیا.. یه وقت هایی با اسم کوچک صدایم نکن... یه وقت هایی به من تو نگو.. یه وقت هایی با من غریبه باش..

یه وقت هایی صدایت را بلند کن... یه وقت هایی بگذار بفهمم دوست نداشتنت را... یه وقت هایی بی من باش.. اصلا بی من ماندن را تجربه کن ... چقدر حال دلم پریشان شد...

چقدر دلم برای تو، برای دلت دلتنگ شد... نبودنت لا به لای این نوشته ها دیوانه ام می کند... نبودنت از من آدمی به جا می گذارد که فقط ادای زنده ها را در می آورد..

یک آدم رنگ و رو رفته ای که حوصله ندارد حتی خودش را در آیینه برانداز کند... من آدم این حرف نیستم.. من آدم بی تو بودن نیستم.. من آدم بی تو ماندن نیستم.. 

من آدم گفتن این حرف ها هم نیستم.. مثل خیلی وقت ها.. مثل همیشه.. تو بمان... تو با من بمان... بگذار روزگار با من هرچه می خواهد بکند..

بگذار روزگار هرچه قدر دلش می خواهد سوار الاکلنگ بازی های عجیب غریب اش کند و هرچقدر دلش می خواهد بالا و پایین کند مرا که خودش کم بیاورد اما تو بمان... بگذار قصه های دنباله دارش تمام نشود..

بگذار پایان این قصه های تمام نشدنی هرچقدر هم که می خواهد تلخ باشد اما تو بمان... 

من بی تو هیچ ام.. هیچ هیچ... 

تو بمان...

فرزانِ