سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزن باران

امروز سالروز شهادت شما است، چند ساعتی از زمان شهادتتان می‌گذرد، سحرگاه چنین روزی بود که حکومت پهلوی خشم خود را از ترور نخست‌وزیر وقت نشان داد؛ در پریشان‌حالی زمان و سکوتی که با طنین صدای الله‌اکبر چهار مَرد شکسته شد و غرش اسلحه‌هایی که در بی‌رحمانه‌ترین حالت ممکن تیر را به سمت آنها نشانه رفت.

به گزارش خبرنگار ایمنا، جوان بودند و فعالیت‌های سیاسی‌شان پراکنده بود. امام خمینی (ره) آنها را در قم با یکدیگر آشنا کرد و جمعیت موتلفه اسلامی شدند.

چاپ و پخش اعلامیه‌های مراجع و علما، ترتیب تظاهرات و راهپیمایی، برگزاری مجالس سخنرانی برای سخنان امام از جمله فعالیت‌های مهم آنها بود.

اعضای جمعیت موتلفه اسلامی بعد از قیام خونین پانزدهم خرداد سال 1342 برای شهدای آن رخداد مراسم هفتم و چهلم برگزار کردند و بدون هیچ ترسی پرچم عزای امام حسین (ع) را برافراشته نگه داشتند.

مهرماه سال 1343 بود که قانون ضد ایرانی کاپیتولاسیون از طرف مجلس شورای ملی و سنا به تصویب رسید و مساوی با تضعیف اقتدار قلمرو قضائی کشور شد.

تصویب این قانون با واکنش امام (ره) مواجه شد و به دنبال اعتراضات امام، جمعیت موتلفه اسلامی که تا آن زمان آمادگی حرکت‌های نظامی را نداشت، آرام نماند

و تصمیم به ترور حسن‌علی منصور، نخست‌وزیر وقت گرفت. یکی از اعضای موتلفه محمد بخارایی و اگر او را بهتر بخوانیم شهیدمحمد بخارایی بود.

او بچه جنوب شهر تهران و جوانی 20 ساله بود. با اینکه سن کمی داشت، اما بلاغت کلام و فصاحت بیان و شجاعت در رفتارش توجه مردم را به خود جلب می‌کرد.

محمد یکی از چهار نفر اصلی در تیم عمل‌کننده ترور منصور بود که با شلیک دو تیر یکی به شکم و دیگری به حنجره منصور مأموریت خود را با موفقیت به انجام رساند.

شاید اگر موقع فرار پایش سُر نمی‌خورد و به دست مأموران ساواک نمی‌افتاد صدای الله‌اکبرش لابه‌لای صدای سه رفیق دیگرش در روز بیست‌وششم خرداد شنیده نمی‌شد.

مرتضی نیک‌نژاد یکی دیگر از جوانان جمعیت موتلفه بود که کنار شهید بخارایی در عملیات ترور حسن‌علی منصور حضور داشت.

کم‌سن و سال‌تر که بود، می‌شد او را در مغازه کفش‌فروشی در بازار تهران پیدا کرد. رفاقتش با محمد بخارایی که جان گرفت، هم‌مسیر او شد و هم‌مسیر با عقاید امام (ره) شدند.

بعد از محمد می‌شد نفر دوم عملیات ترور خطابش کرد و درواقع پشتیبان محمد بود. مرتضی با شلیک‌های پراکنده‌اش به ناودان مجلس و شیشه خودرویی که منصور را به بیمارستان منتقل می‌کرد،

تلاش کرد تا توجه مأموران طاغوت را از محمد دور کند. با اینکه از صحنه عملیات خارج شد، اما عاقبت به دست مأموران ساواک افتاد.

نفر سوم این عملیات رضا صفارهرندی بود. برادرش حجت‌الاسلام شیخ علی‌اصغر بود که نماز را در مسجد دروازه غار تهران اقامه می‌کرد و منبرش با آموزش‌های دینی همراه بود.

مغازه پارچه‌فروشی برادر فرصت خوبی برای رضا بود تا در آنجا از برادر دروس دینی را یاد بگیرد و هم در مغازه‌اش کار کند.

هم‌سن و سال محمد بخارایی بود که به جمع جمعیت موتلفه اسلامی اضافه و یکی از چهار نفر اصلی در ترور حسن‌علی منصور شد.

او مثل نیک‌نژاد، نقش پشتیبانی محمد بخارایی را بر عهده داشت که بعد از عملیات از صحنه خارج شد، اما هنگامی که برای بردن وسایل به منزل آمده بود به دست مأموران افتاد.

صادق امانی، نفر چهارم حاضر در عملیات ترور حسن‌علی منصور بود. صادق از کسبه بازار تهران بود و سن و سالش از سه نفر دیگر بیشتر بود.

از رفقای سیدمجتبی نواب‌صفوی که به جمع جوانان موتلفه پیوست و می‌توان گفت طراحی اصلی عملیات برعهده او بود که سرانجام مثل رفقایش، شهادت روزی‌اش شد.

با گذر زمان شهید از یاد نمی‌رود و شهادت خاکستری نمی‌شود. در زمان ما و با گذشت بیش از پنج دهه، شهدای 26 خرداد نمادی از مقاومت، ایستادگی و یادآور مجاهدت اولین شهدای راه امام (ره) هستند.

خبرگزاری ایمنا/ فرزانه فرجی