سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزن باران

نظر
باز دعای سحرم آرزوست!

خبرگزاری ایمنا: انگار همین دیروز بود که به پیشوازش رفتیم و دل هامان را در تاریکی شب به دست خدا سپردیم و عهد بستیم. عهدی به وسعت اعتقاد به تک تک ثانیه های مملو از خیر و برکت و عهدی به وسعت دل سپردن به جواب الهی العفوهای شب های قدر.
باز دعای سحرم آرزوست!
 
عازم سفر شدیم، سفری به ظاهر طولانی اما در دیاری نزدیک، سفری از خود به خود، سفری به دل و رسیدن از دل به خود خدا و قرار شد در خود، خدا را جستجو کنیم و یک دل سیر به تماشایش بنشینیم.
چه زود گذشت، طعم اولین سحر و بی تابی های دل برای گفتن خواسته های دل...
 یک توسل و یک خواسته و در راس همه ی خواسته ها، زمزمه "اللهم عجل لولیک الفرج ..."
و ضیافت آغاز شد، خواستیم که چتر گناه را ببندیم و از باران رحمت الهی سیراب شویم و "زیر باران باید رفت" را با تمام وجود معنا کنیم.
می‌خواستیم که یاد بگیریم برای رسیدن به حق باید از دنیا گذشت، چشم‌ها را بر آن بست و آرامش را در پس فراموشی دنیا به دست آورد.
یادش بخیر صدای اولین ربنا و دل سپردن به طنین واج واج آن دعا که ناخودآگاه دست‌ها را آسمانی می‌کرد.
و طعم اولین چای و خرما، اولین افطار و اولین دعا... و گوئی دعاهای دل های بی قرار تمامی نداشت، یکی پس از دیگری بر زبان جاری می شد و آمین هایی که در پس آن از صدق دل گفته می شد و تن را به لرزه در می آورد.    
و میهمانی همچنان ادامه داشت، دل‌ها برای شفاف شدن و صیقلی گشتن به پیش می رفتند. کنار همه دعاها، نَه؛ در راس همه دعاها انتظار گونه ای دیگر چشمک می زد. جای خالی دردانه فاطمه (س) دل‌های زیادی را به درد می آورد. دل هایی که دلشان برای دیدن، برای حس کردن عطر تن و همسفره شدن با صاحب زمان، پر می زد.
و خواستن به اوج خود رسید. در و دیوار پریشان مسجد کوفه، محراب خون آلود و انتظار برای آمدن علی(ع)، انتظاری که هیچ گاه فرجام خوبی نداشت و کوفه برای همیشه در حسرت شنیدن صدای الله اکبر علی (ع) ماند.
و چه زود شب‌های قدر آمد و چه زود هم رفت.  و چه دل های بی قراری که برای قدر دانستن شب های قدر بی قرار بودند... آن شب‌ها مرد و زن، پیر و جوان همه آمده بودند تا نوای توبه را از سر بگیرند و در سایه قرآن با نام نامی ائمه، پاک شدن در نهر رمضان را تجربه کنند.
یادش بخیر لیالی قدر، یادش بخیر شب زنده داری های دوست داشتنی و یادش بخیر خلوت های دو نفره دل با صاحب دل...
آن شب ها، خستگی و خواب هم به خود اجازه نمی دادند که در پس پلک های چشم های عاشق بنشینند...
و چند روزی است که دل ها، دلتنگ‌تر می شوند. ماه میهمانی خدا رو به اتمام است. دل‌ها برای مناجات سحر دلتنگ خواهد شد و گوش‌ها برای شنیدن کلام حق بی تاب تر.
و خوش بر احوال آن‌هایی که دل را زیبا صفا دادند...
خوش بر احوال آن‌هایی که سبک کردند خود را از هر آنچه که رسیدن به خدا را سخت می کرد، سبک شدند تا پرواز را زیباتر هجی کنند. 
خوش بر احوال آن‌هایی که بی حساب بخشیدند، بی حساب گذشتند و بی حساب خوب بودن را به نمایش درآوردند....
خوش بر احوال آن‌هایی که گرسنگی را فهمیدند تا در پس آن انفاق را هم به جای آورند...
خوش بر احوال آن‌هایی که آب را دیدند و ننوشیدند و فقط آرام با خود گفتند یا اباالفضل (ع)...
خوش بر احوال آن هایی که کلام حق را نه تنها خواندند بلکه نیز معنا نمودند...
و خوش بر احوال آن‌هایی که خدا در وصفشان گفت: چه میهمان خوبی بود...!
 
/فرزانه فرجی/